شرمنده ام....و شما بزرگوار

سلام آقا ؛سلام مولا؛ به خدا شرمنده ام ؛ به خدا منظوری نداشتم

می دانم که تا خوشیم و خوب و راحت پی دنیاییم

 و هیچ یادی از مولای مهربانمان نمی کنیم ولی تا به مشکلی بر می خوریم

تازه به یاد  تو بزرگوار می افتیم ؛ تازه غدیر یادم می آید

تازه می فهمیم که پدری به مهربانی شما داریم

تازه یاد عهد و پیمانمانی که از روز اذل با تو بسته ایم  می افتیم

پدر؛ همه این ها به یک طرف ؛ شرمندگی ام از این است

که شما در تمام  ثانیه ها و لحظات عمرم به یاد من هستید؛

آنهم به یاد من گنهکار؛؛ که از سنگینی آن لیاقت دیدار سیمای نورانیتان را ندارد؛؛؛

 شرمنده ام از اینکه با دستان خود به فرو دستان گناه کشیده شدم؛

شرمنده ام از اینکه از صبح که بر می خیزم به یاد هر کس و هر چیز هستم به غیر از یاد شیرین یار ؛

شرمنده ام که قلبم جایگاه هر فردی شده به غیر از تو ؛ به غیر از تویی که همیشه یاورم بودی؛؛

ولی خوشحالم که امامم و سرورم ؛ بزرگی و منشش به بزرگیه دریای بی ساحل است؛؛؛  

آری ؛ دوباره حاجتی دارم که جز تو هیچ فردی توان آن ندارد؛؛

و می گویم زیرا می دانم که آن را روا می کنی؛

نمی دانم در کدام دیار و در کدام قسمت از این کره خاکی هستید

ولی.......

                        رو کن به هرکه خواهی .............. گل پشت و رو ندارد

مولا از همین جا عهد می بندم که در خوشی هایم بیشتر به فکرتان باشم ...