و این آخرین لحظات آخرین شب، آخرین شب جمعه، سال 1387 است

آری این رسم دنیا است

87  با همه خوبیها و بدیها، مرگها و تولدها، خواستن ها و نخواستن ها،

دیدن و ندیدن ها و بودن ها و نبودنها . . .

به پایان راه خود رسید و آخرین نفسها را میکشد

و من در این آخرین خطوط سال این شعر را برایتان میگم:

سلام من به تو یا صاحب الزمان بفدایت

چه میشود شنوم در کنار کعبه صدایت

سلام من به تو ای روح حج حقیقت ایمان

عزیز گم شده دل یگانه مهدی دوران

سلام من به مدینه به آستان رفیعش

به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش

سلام من به علی به حلم و صبر عجیبش

سلام من به بقیع و به چهار قبر غریبش